وبلاگ شخصی امین زارع

دست نوشته | ارتباط | همکاری | نمونه کار

وبلاگ شخصی امین زارع

دست نوشته | ارتباط | همکاری | نمونه کار

وبلاگ شخصی امین زارع

تو این وبلاگ سعی می‌کتم بیشتر، از خودم و چیزایی که تو ذهنم میگذره بنویسم.و البته این وبلاگ جایی هست که شما می‌تونید مطالب جالب و مفیدی رو مطالعه کنید.ضمنا نمونه‌کارهام رو هم تو این بلاگ قرار میدم و امیدوارم شما هم بعد از دیدن این نمونه کارها، حتما نظرات و انتقاداتتون رو برام بفرستید.

آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۳/۰۴
    گل

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برنامه نویسی» ثبت شده است

پشتیبان من کجاست؟

يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۸ ق.ظ


بعضی وقتا که یکم تو مسائل مربوط به طراحی و کدنویسی، کم میارم، دوست دارم کسی رو داشته باشم که بتونم سوالاتم رو ازش بپرسم و مشکلاتم رو یه جوری حل کنم، اما بعدش که خودم اون مشکل رو حل میکنم، به خودم میگم: "تنهایی واست بهتره مرد، اینجوری قوی تر میشی، خودساخته میشی". ... اما الان واقعا میفهمم که وجود یک راهنما، چقدر میتونه موثر باشه تو روند موفقیت آدم. اصلا کی گفته که نباید از تجربه و دانش دیگران استفاده کرد؟
الان وسط یه مشت کدِ زبون‌نفهم* گیر کردم. راه برگشت هم ندارم.حس بدیه لامصب... کاش یکی بود.

آخرین باری که این احساس رو داشتم، 15  یا 16 ساله بودم. یه مسئله‌ی ریاضی تو کتابمون بود، که نمیتونستم حلش کنم و از این بابت احساس ناتوانی میکردم و از اینکه کسی رو نداشتم که کمکم کنه احساس تنهایی و غریبی میکردم. 

اما خدا رو شکر الان دیگه اوضاع فرق میکنه. اگه امروز کدی رو نتونم بفهمم، یا یه مشکلی رو نتونم حل کنم، حتما فردا میتونم انجامش بدم و لذتی که فردا از نتیجه‌ی کارم می‌برم، خیلی بهتر از احساس بدیه که امروز دارم و ارزش چند ساعت کلافه شدن رو داره.




* از نظر من تمام زبانهای طراحی و برنامه‌نویسیِ تحت وب، یه جورایی زبون‌نفهم هستن و باز هم از نظر من، همین زبان‌نفهم بودنشون هست، که باعث جذابیت و قدرت خارق‌العاده‌شون شده.چون فقط همینطوریه که میشه قدرتشون رو به طور کامل در دست بگیریم و هرکاری که خواستیم باهاشون انجام بدیم.هر کاری.


  • امین زارع

فرهنگ دزدی

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۷ ق.ظ
واقعا چرا هنوز این فرهنگ، بین ما ایرانیها جا نیفتاده که حاصل دسترنج دیگران رو از بین نبریم؟ نمونه‌ی بارِزِش هم همین مسئله‌ی رعایت نکردن قانون کپی‌رایت تو حوزه‌ی نرم‌افزاری هستش.
افرادی میشینن و با زحمت‌های بسیار بسیار فراوان، نرم‌افزارهای مفید برای ما درست میکنن. نرم افزارهایی مثل ویندوز، آفیس، ضدویروس‌ها و ... ، که مطمئنا زندگی خیلی از ماها، با همینا میچرخه. و ما هم خیلی راحت و با خیالی آسوده، این نرم‌افزارها رو به صورت "کرک شده" و یا بهتره بگم "دزدی شده" مورد استفاده قرار میدیم. واقعا وقتی به این مسئله فکر میکنم، تاسف میخورم. مردمی که همه جا حرف از حلال و حرام میزنن، اما خیلی راحت با دزدیدن این نرم‌افزارها، حلال را حرام، و حرام را حلال میکنند.

دیشب سر کلاس برنامه‌نویسی، استادمون داشت محیط ویندوز رو برامون طراحی میکرد(البته برای مثال و در حد مُبتَدی) و از نزدیک دیدم که چه زحمات فراوانی کشیده شده تا ما بتونیم به راحتی از امکانات ویندوز استفاده کنیم و زمانی که متوجه شدم برای انجام هر کار کوچیکی، چقدر زحمت کشیده شده، به این نتیجه رسیدم، که هیچکس حق نداره  به "کِرَک" حتی فکر بکنه.

کرک رو یکی از شومترین پدیده های تاریخ میدونم، و به نظرم اگه فکری به حالش نشه، تا چند سال آینده ضربه‌ی خیلی بدی به خودمون(ما ایرانیها) میزنه. چرا؟ خب معلومه دیگه... ملتی که به نرم‌افزار رایگان عادت کرد، دیگه حاضر نیست، بابت هیچ نرم‌افزاری دست توی جیبش کنه و اینطور میشه که یک صنعت نابود میشه.

تفسره
:
حالا ممکنه بعضی‌ها، از جمله خودم! به دلایل مالی نتونن این نرم‌افزارها رو بخرن و از این لحاظ نباید به این قشر خرده گرفت، اما مطمئنا افرادی مثل من هم همیشه اینجوری نمیمونن و شخصا قول میدم با اولین پولی که بیاد دستم، یه ویندوز اورجینال بخرم و خودم رو از جمع کِرَککُن‌ها خارج کنم.

امیدوارم روزی برسه که همه‌ی مردم ما از کرک بیزار باشند.    یا حق


  • امین زارع

حکایت روزهای من

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۸ ق.ظ

سلام

مدتیه که کمتر بلاگ رو آپ میکنم و زیاد حوصله‌ی نوشتن ندارم... برنامه‌های زیادی واسه این بلاگ داشتم و هنوز هم دارم، ولی فعلا نمیتونم به هیچ کدومش برسم.راستش الان یه چند وقتیه که دوره‌ی جاوااسکریپت رو شروع کردم و شدیدا ذهنم درگیر این کلاس و مطالبش هست. لامصب خیلی سخته... مخصوصا واسه آدمایی مثل من، که هیچ پیش زمینه‌ایی از برنامه نویسی ندارن، البته قبلا فکر میکردم این پیش زمینه رو دارم، ولی الان که یه جورایی وارد محیط شدم، کاملا احساس غریبی دارم نسبت بهش. حالا بازم خدا روشکر که یه علاقه‌ایی نسبت بهش دارم، مگر نه فکر کنم همون جلسه ی دوم دیگه باید قیدش رو میزدم.

ولی در کل راضیم از وضع موجود... خدا رو شکر


چند روز پیش یکی از بازدیدکننده های بلاگم، یه جمله‌ی زیبایی رو برام فرستاده بود، که خیلی ازش خوشم اومد؛ آخه خیلی با حال و هوای من جوره.


می نویسم که دست از سرم بردارد

مالیخولیایی که از لمس آدم ها به سرم پناه آورده است

بی مهابای کسی که شک کند به سگ لرزه هایم ...

بیهوده نیست که ...

در جوهر خودکارم ادکلن ریخته ام ،

مبادا بوی گند تنهایی ام بالا بزند...


این روزها تو دنیای مجازی، حرف زدن در مورد تنهایی واسم تبدیل شده به یه موضوع تکراری... همه از تنهایی حرف میزنن و همه انگار نارضی هستن از وضعشون. واسه همین، من فقط به همین جمله‌ی بالا اتکا میکنم...


امیدوارم، هرکی هستید و از هرجا که هستید، موفق باشید.




  • امین زارع