پروانه
- ۰ نظر
- ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۰۰
به نظرم یه آسمون نیمه ابری، فرصت خوبیه برای خلق کارهای زنده و جذاب و متنوع.کارهایی که میتونه برای همهی مخاطبها زیبایی خاص خودش رو داشته باشه.البته صرف وقت و حوصله و کمی هم سلیقه، از ملزومات این کار هستش.
نمیخوام بگم این کار، جزء کارهای خوبمه.اما از لحظه ایی که ثبتش کردم دوستش دارم.و تلاش میکنم به زودی کارهای زیبا و متفاوتی ثبت کنم.
برای مشاهده در سایز بزرگ لطفا روی عکس کلیک کنید.
(کیفیت این عکس برای سهولت دسترسی کاربران،کاهش داده شده است)
چند روزی هست دارم به این موضوع فکر میکنم که آیا عکس باید همیشه معنا و مفهوم خاصی رو برسونه؟ یعنی اگه یه عکس مفهوم خاصی رو منتقل نکنه، عکس نیست؟
به نظر من اینطور نیست.عکس میتونه زیبا باشه، میتونه با معنی و مفهوم باشه، اما لازم نیست همیشه هم زیبا و معنادار باشه.
البته این دیدگاه مال امروزه، شاید فردا عوض بشه. بدون تردید، انسانها مدام در حال تغییر و تحول در طرز فکر خود هستند و منم از این قضیه مستثنا نیستم.
شاید بشه گفت این عکس هم جزء همون عکس های بیمفهوم باشه.
دوست دارم از این به بعد، عکسهای بیشتری بزارم اینجا، و امیدوارم بتونم نظرات سازنده ی دوستان رو داشته باشم.خیلی دوست دارم، این بلاگ تبدیل بشه به جایی برای نقد کارهام.معتقدم در حال حاضر این بهترین راه برای پیشرفتم هست.البته اینو میدونم هیچکدوم از کارهام فعلا کیفیت مطلوب رو ندارن، اما خب دیگه بالاخره باید از یه جایی شروع کرد.
اینم برای شروع:
این عکس رو چند ماه پیش گرفتم.بازم عکسای این چنینی میگیرم.اونقدر میگیرم تا بشه همونی که میخوام.
یه مدته که بنا به دلایلی دیگه کمتر میتونم بیام نت و احتمالا این دلایل باعث میشه که تا مدتها همین روند ادامه پیدا کنه و کمتر بتونم به دوستان و صفحات مورد علاقهام سر بزنم. شاید این موضوع برای کسی مثل من که چندین ساله به وبگردی و هرروز آنلاین شدن، عادت کرده یکم سخت باشه. اما برای اولین بار، دیگه از این موضوع ناراحت نیستم و احساس خوبی از این قضیه دارم. شاید این چند سال نزدیکی با نت یکم خستهام کرده و نیاز به دوری از محیط دارم. در هر صورت امیدوارم یه روز بتونم حضور بهتر، موثرتر و پررنگ تری تو محیط وب داشته باشم.
امسال سال مهمی واسه من هست. سالی که میتونم به تعدادی از اهدافی که واسه زندگیم تعیین کردم برسم و یه جورایی خودمو بالا بکشم. امیدوارم اتفاقات به نحو خوبی رخ بده و بتونم به چیزایی که میخوام برسم. امیدوارم به آخر سال که رسیدیم، برخلاف سالهای قبل، احساس پشیمونی نداشته باشم. آخه من عادت دارم عید که میشه ، دستاوردها و کارهای مهم زندگیم رو تو سال گذشته بررسی میکنم تا ببینم آیا سال خوبی داشتم یا نه؟ انشالله که امسال از اون سالها نیست.
امروزم که فکر کنم روز یازدهم ماه رمضونه. عجب ماه رمضونی شد خداوکیلی. دیگه از این گرمتر انگار نمیشد.ولی بیخیال. چیکارش میشه کرد؟ ماه رمضونه دیگه.
دوست داشتم چیزای بهتری بنویسم که ارزش خوندن واسه همه رو داشته باشه، اما خب بضاعت ما هم همینه دیگه...
خداحافظ شما و من باشه.انشالله
یا حق
بعضی وقتا که یکم تو مسائل مربوط به طراحی و کدنویسی، کم میارم، دوست دارم کسی رو داشته باشم که بتونم سوالاتم رو ازش بپرسم و مشکلاتم رو یه جوری حل کنم، اما بعدش که خودم اون مشکل رو حل میکنم، به خودم میگم: "تنهایی واست بهتره مرد، اینجوری قوی تر میشی، خودساخته میشی". ... اما الان واقعا میفهمم که وجود یک راهنما، چقدر میتونه موثر باشه تو روند موفقیت آدم. اصلا کی گفته که نباید از تجربه و دانش دیگران استفاده کرد؟
الان وسط یه مشت کدِ زبوننفهم* گیر کردم. راه برگشت هم ندارم.حس بدیه لامصب... کاش یکی بود.
آخرین باری که این احساس رو داشتم، 15 یا 16 ساله بودم. یه مسئلهی ریاضی تو کتابمون بود، که نمیتونستم حلش کنم و از این بابت احساس ناتوانی میکردم و از اینکه کسی رو نداشتم که کمکم کنه احساس تنهایی و غریبی میکردم.
اما خدا رو شکر الان دیگه اوضاع فرق میکنه. اگه امروز کدی رو نتونم بفهمم، یا یه مشکلی رو نتونم حل کنم، حتما فردا میتونم انجامش بدم و لذتی که فردا از نتیجهی کارم میبرم، خیلی بهتر از احساس بدیه که امروز دارم و ارزش چند ساعت کلافه شدن رو داره.
* از نظر من تمام زبانهای طراحی و برنامهنویسیِ تحت وب، یه جورایی زبوننفهم هستن و باز هم از نظر من، همین زباننفهم بودنشون هست، که باعث جذابیت و قدرت خارقالعادهشون شده.چون فقط همینطوریه که میشه قدرتشون رو به طور کامل در دست بگیریم و هرکاری که خواستیم باهاشون انجام بدیم.هر کاری.