ژست نگیر عزیزم
این روزها یا بهتره بگم این سالهاخیلی از جوانهای هم سن و سال خودم رو میبینم که هیچ پایبندی به مسائل مذهبی ندارن (اگر هم داشتن، از دستش دادن)و به نوعی قصد دارن با گرفتن ژست روشنفکری، باطن تنبل و بی ارادهی خودشون رو پنهان کنن.
این افراد از روشنفکری هیچی نمیدونن اما هرجا میشینن ادعای روشنفکری میکنن.اینا همون آدمایی هستن که نتونستن خودشون رو نگه دارن و به قولی تسلیم شرایط زمانه شدند.این افراد، قلبشون دروازه هست و برخلاف ظاهر متعهدانهای که میگیرن هیچ قید و بندی ندارن.و مدام سعی میکنن با توجیهات به اصطلاح روشنفکرانه کارهای زشت و غیرمعمول خودشون رو عادی و معمول جلوه بدن و متاسفانه تا حد زیادی هم به هدف خودشون رسیدن و نتیجهی اون رو هم میشه در متن جامعه دید.اما توهینی که این افراد به عشق میکنن رو نباید به راحتی ازش گذشت.
عشق باید با تعهد شروع بشه و عشقی که با تعهد همراه نباشه، پایدار نیست و از نظر من عشقی که پایدار نباشه، اصلا نمیشه بهش گفت عشق. این یه هَوَسه که بدون این که خود افراد متوجه بشن، در وجود اونها ریشه میزنه و براشون معنا و مفهوم و فلسفهی کذب پیدا میکنه.
نمیخوام کتابی و رسمی حرف بزنم و اصلا این کار رو هم بلد نیستم، اما بهتره برای چندلحظه هم که شده پیش خودمون به این موضوع فکر کنیم و از خودمون بپرسیم: آیا ما هم جزء این افراد ظاهرنما و به اصطلاح روشنفکر هستیم ؟
پانوشت:
1- این مطلب مخاطب خاص نداره، و مخاطب اون همهی ما هستیم.
2-پانوشت هم چیز بدی نیستاااا